دوست داشتنی که در خودت هم جا نمی شود چه ط.ور می شود در سطرها جا داد.........
وقتی چیزی بزرگ باشد نوشتنش جا دادنش سخت می شود
نه می شود دلتنگی را همان اندازه نوشت نه هیچ حس دیگری را..
نه می شود گفت..
غم های بزرگی که دل وروح خودت هم عرصه اش راندارد
این نوشتنها حکم التیام را دارد مرهمی که روی زخم هایت می گذاری تاصدایت درنیاید
مرهمی برای دلتنگی هایت ..فاصله هایت..عاشقی هایت
برای آرام کردن دستهای خسته ات....خستگیهای جانت..
این نوشتن ها حکم مرهم را دارد
وگرنه کاسه ی صبر من کجا واین همه هراس
ودلتنگی و زخم و...عشق ودوری بحران .وودرد کجا..
شاید این مرهم ..ها .خوب است ..به ..دل خوشی می ماند