هوایت که به سرم می زند
دیگر در هیچ هوایی، نمی توانم نفس بکشم!
عجب نفس گیر است هوایِ بی تو! ...
دیگر در هیچ هوایی، نمی توانم نفس بکشم!
عجب نفس گیر است هوایِ بی تو! ...
دوست داشتن از عشق برتر است .
و من هرگز خود را تا سطح بلند ترین قله ی عشقهای بلند پایین نخواهم آورد .
تو اینجایی ! کنار دستم .. شانه به شانهی زندگیام ...
تو اینجایی ! لابه لای زبان گنگ این حروف ... در فاصلهی بین سطرهایم ...
در ابتدای هر بند، لبخند به دست نشستهای
نه قصر می خواهم نه باغی سر سبز
تنها پنجره ای می خواهم رو به خوشبخت ترین کوچه دنیا که گاهی
فقط گاهی تو از آن می گذری...
تو هم که ندانی نسیم
عطر تنت را به همراه می آورد،
تو هم که نخواهی
"به یادت هستم
آسمان به آسمان،
کوچه به کوچه،
لحظه به لحظه
عشق را آنگونه که هست دیدم
و تــــو را آنگونه که بودی خواستم
تو را همین گونه که هستی می خواهم
چون همین گونه مرا عاشق خودت کردی
همینگونه مرا اسیر عشق و محبتهایت کردی
از وقتی آمدی ، آمدنت برایم یک حادثه شیرین در زندگی ام بود ...